Monday, December 12, 2011

...؟؟؟

   مدتهاست که چیزی در این وبلاگ ننوشته ام. در واقع این طولانی ترین زمان نانوشتن در شه و گار است. اما هر روز تقریبا به اینجا سرکی می کشم و می بینم هنوز کسانی هستند که روزانه سری می کشند و می گذرند. می بینم که هنوز دوستانم می آیند و انتظار دارند چیز تازه ای نوشته باشم اما دست خالی اینجا را ترک می کنند ( نه که قبلا خیلی با دستهای پر رفته باشند ! ) اما به هرحال صدای آرام و یکنواخت نفس های یکدیگر را می شنیدیم و خیال مان راحت می شد که هنوز داریم نفس می کشیم.

   نوشتن درست مثل صدای نفس کشیدن در حین خواب در یک اتاق تاریک است، وقتی که سکوت ترسناکی هست و هیچ صدای دیگر انسانی به گوش نمی رسد.

   این روزها دارم به این موضوع فکر می کنم که با چه بهانه ای دوباره بیایم در این اتاق تاریک آرامش بخش، نه ترسناک، دراز بکشم. لحظاتی به خواب بروم و دوباره صدای این نفس های منظم را بشنوم و شنیده شوم.

  

  

No comments: