Wednesday, May 04, 2011

...

1 comment:

فرید said...

این روز ها با خودم فکر میکردم اگر من همین لحظه از دنیا برم، دیگران بجز یک خدایش بیامرزد چه خواهند گفت؟ هرچی گشتم چیزی در خودم نیافتم که بعد از 38 سال عمر کسی بخواهد بخاطر آن یادی از من کند.اما به زندگی کوتاه بهاره عزیز که مینگرم میبینم که مملو از مهارت و کیفیت و عشق ورزیدن بوده . استانبول که بودیم ساعت 10 بود که از خواب بر خواسته بودم و حدود ساعت 11 آماده رفتن برای گشت و گذار بودیم وقتی از خونه دراومدیم دیدم بهاره داره از کافی نت سر کوچه بیرون میآد و از وضع اینترنت استانبول شاکی بود. پرسیدیم ایمیل چک کردی؟ گفت نه دیروز گزارشی از تجمع اعتراض آمیز یکی از صنوف استانبول در میدان تکسیم تهیه کرده بودم میخواستم بفرستم که نشد.
من در همان لحظه احساس حقارت کردم. اگر من آن تجمع را دیده بودم برایم با دیدن یک دیوار تفاوتی نمیکرد.این بود تفاوت بهاره با دیگران.